دیدار و گفتگوی داریوش فروهر و سرتیپ عزیزالله امیررحیمی
صبح روز شنبه، ششم خردادماه، داریوش فروهر، رهبر حزب ملت ایران، و تیمسار سرتیپ عزیزالله امیررحیمی در تهران دیدار و گفتگو نمودند. در این دیدار، داریوش فروهر ضمن اشاره به روند رویدادهای داخلی کشور در طول روزهای اخیر و بیتفاوتی کامل نظام حاکم نسبت به خواست قشرهای گوناگون جامعه در زمینهی برقراری مردمسالاری در ایران گفت:
سردمداران جمهوری اسلامی، بهرغم اختلاف سلیقههای تاکتیکی، با در پیش گرفتن سیاست استراتژیک دنباله دادن به روند یکهتازی و در انحصار درآوردن تمام رسانههای همگانی، همچنان ساز خود را مینوازند و در برابر اندکشمار فریادهای اعتراضآمیز سازمانیافته یا پرخاشهای بزرگ خودجوش، مانند خیزش حقطلبانهی مردم اسلامشهر، به زور توسل میجویند یا به روش ناجوانمردانهی دشنامدهی و لجنپراکنیهای رسواشدهی ویژهی حکومتهای توتالیتر روی میآورند.
جمهوری اسلامی با در پیش گرفتن یک سیاست خارجی خام و دور از واقعبینی کوشیده است تا ملت ایران را نیز با خود به گوشهی انزوا بکشاند و سپس، به بهانهی ستیز با دشمنیهای نابجایی که خود تراشیده است، بهتدریج، فضائی را پدید آورد تا در آن هر کوشش آزادیخواهانه را به بهانهی رویارویی با خطر بیگانه به سرعت سرکوب کند. در دیدگاه من، هر بیگانه را میتوان با ندانمکاری به دشمنی برانگیخت؛ و، با افسوس بسیار، دیری است این شیوه به هنر اصلی جمهوری اسلامی بدل گردیده است.
ایالات متحدهی آمریکا همچون ابرقدرتی با ویژگیهای امپریالیستی در گوشهوکنار جهان ملتها تنها در راستای سود و صلاح خود گام برمیدارد؛ و اکنون هم تحریم اقتصادی ایران، که به عنوان زیر فشار قراردادن جمهوری اسلامی پیش کشیده شده، با همین زمینه است. ولی من همواره گفتهام هیچ قدرت بیگانهای، چه بزرگ و چه کوچک، نمیتواند به هستی، یکپارچگی و حتی پیشروندگی ملتی بیدار، که از نظام سیاسی مردمسالارانه برخوردار باشد، ضربه بزند. با دریغ، آنچه در ایران امروز میگذرد سلطهی نظامی بهکلی بریده از مردم و ناآشنا با خواستهای ملّی ایرانیان است که میکوشد با ایجاد دشمنیهای تاکتیکی برونمرزی و آوازهگری در این راستا بر عمر خود بیفزاید و گاه هم با چرخشی یکصدوهشتاددرجهای به دریوزدگی رود.
اگر سردمداران جمهوری اسلامی بهراستی بر مردمی بودن پایههای فرمانروایی خود باور دارند، چرا به برگزاری یک گزینش همگانی در فضای سیاسی باز برای روشن شدن خواست اکثریت ملت تن در نمیدهند و باز هم به زمینهچینی برای برگزاری تکراری انتخابات نمایشی سرگرم هستند؟ اگر جمهوری اسلامی از پشتیبانی مردم برخوردار است، چرا دگراندیشان این فرصت را ندارند تا فارغ از سرکوبگریهای گماشتگان امنیتی و انتظامی در کشور به فعالیتهای سیاسی بپردازند؟ اگر شرطهای پیشکشیده در این زمینه پذیرفته شود، که میتوان نفس کشید، میتوان انتقادهایی از وضع کنونی بر زبان آورد، ولی باید چارچوبهی نظام واپسگرایانهی جمهوری اسلامی را پذیرفت، بیگمان جز سیه روزی بیشتر در انتظار مردم ایران نخواهد بود.
حزب ملت ایران، که بیهیچ هراس در صف نخست نهضت سلطهستیزانهی ایرانیان ایستاده است و باور دارد که تنها با برقراری نظامی مردمسالار، نظامی برخاسته از ارادهی ملت، میتوان ایران را بازسازی کرد و به بزرگراه پیشروندگی انداخت، اعتقاد دارد با بهرهگیری از آزمونهای تاریخی میتوان، ضمن گفتن «نه» به خواستهای آزمندانهی استعمارگران، جمهوری اسلامی را هم از اریکهی یکهتازی به زیر کشید. در این راستا نباید از یاد برد که آزادی دادنی نیست، بلکه گرفتنی است و آنها که گوشهی چشمی به دیکتاتور نشان میدهند در حقیقت به زندهداشت اسطورهی همبستگی ملّی و برپایی سامانی مردمسالارانه آسیب میرسانند. حزب ملت ایران به پیروی از رهنمودهای مصدق بزرگ بارها همهی سازمانهای سیاسی و نهادهای صنفی و همهی آرمانخواهان ناسازوار با روند یکهتازی در کشور را به اتحاد همهجانبه فراخوانده است و افق آینده را در این زمینه روشن میبیند.
من، ضمن استقبال از بیانیههای امضاداری که در راستای طلبکردن انتخابات آزاد داده شده است، هشدار میدهم که بدون شکل سازمانی دادن به جنبش خواستار برپایی مردمسالاری نمیتوان ره به جایی برد و چهبسا به برآوردن نیاز جمهوری اسلامی به نمایش حضور کوشای دگراندیشان در درون کشور کشیده شود. در باور من، آنها که در نیمهی فروردینماه گلوله بر سینهی ایرانیان بهخشمآمده نشاندند و اسلامشهر را به خون کشیدند در حقیقت مشروعیت حکومت خویش را هدف قرار دادند. امروز دشواری مردم ایران دیگر خواستن چند امتیاز، همچون از نمد جمهوری اسلامی کلاهی بردن یا به چند کرسی نمایندگی مجلس شورای اسلامی دستیافتن، نمیباشد، بلکه دشواری مردم ایران یافتن راهحلی برای کنار رفتن سردمداران جمهوری اسلامی از قدرت و سپردن کار زمامداری کشور به برگزیدگان راستین ملت است.